رسمَست هرکه داغ ِ جوان دید، از ایرج میرزا قطعه‌ 7

ایرج میرزا

آثار ایرج میرزا

ایرج میرزا

رسمَست هرکه داغ ِ جوان دید، دوستان

1 رسمَست هرکه داغ ِ جوان دید، دوستان رأفت برند حالت ِ آن داغ دیده را

2 یک دوست زیر بازوی ِ او گیرد از وفا وان یک ز چهره پاک کند اشکِ دیده را

3 آن دگری بر او بِفَشانَد گُلاب و شَهد تا تقویت کند دلِ مِحنِت چَشیده را

4 یک جمع دَعوَتَش به گُل و بوستان کنند تا بر کنندش از دل خارِ خَلیده را

5 جمعِ دگر برای تسلّایِ او دهند شرح ِ سیاه کاریِ چرخِ خمیده را

6 القصّه هر کَسی به طریقی ز روی ِ مِهر تسکین دهد مصیبتِ بر وی رَسیده را

7 آیا که داد تسلیتِ خاطرِ حسین؟ چون دید نعشِ اکبرِ در خون تپیده را

8 آیا که غمگساری و اَندُه بَری نمود لیلایِ داغ دیده ی زَحمت کَشیده را

9 بعد از پسر دلِ پدر آماجِ تیر شد آتش زدند لانه ی مرغِ پریده را

عکس نوشته
کامنت
comment