- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خون شد زفرقت تو دل مهربان من بربست رخت از غم هجر تو جان من
2 خوش میگذشت با تو مرا مدتی بکام هجری بدین صفت نبد اندرگمان من
3 بی وصل دلکش تو تبه گشت کار من بیروی مهوش تو سیه شد جهان من
4 دعوی دوستی من و مهر میکنی وانگاه بشنوی سخن دشمنان من
5 شادی دشمنان و فراق و جفای یار هست از هزارگونه زیان بر زیان من
6 ناکرده هیچ جرم براندی مرا زخویش آه ار بدوستان رسد این داستان من