1 از دست تو گر دل ز غمت چاک نبود از طعنه این و آن مرا باک نبود
2 راز دل دوستان نمی کردم فاش گر نقشه دشمنان خطرناک نبود
1 «خیزید ز بیدادگران داد بگیرید وز دادستانان جهان یاد بگیرید
2 در دادستانی ره و رسم ار نشناسید در مدرسه این درس ز استاد بگیرید
1 گر پریشان خم گیسوی تو از شانه نبود هر خمی منزل جمعی دل دیوانه نبود
2 تیشه بر سر زد فرهاد و چو شیرین جان داد دیگران را مگر این همت مردانه نبود
1 گر بدین سان آتش کین شعله ور خواهی نمود ملک را در مدتی کم پر شرر خواهی نمود
2 با چنین رولها که بی باکانه بازی می کنی پیر و برنا را گرفتار خطر خواهی نمود
1 این ستمکاران که میخواهند سلطانی کنند عالمی را کشته تا یک دم هوسرانی کنند
2 آنچه باقی مانده از دربار چنگیز و نِرُن بار بار آورده و سر بار ایرانی کنند
1 قسم به عزت و قدر و مقام آزادی که روح بخش جهان است نام آزادی
2 به پیش اهل جهان محترم بود آنکس که داشت از دل و جان احترام آزادی