شد فصل بهار و گُل صلا از ایرج میرزا قالب‌ی نو 1

ایرج میرزا

آثار ایرج میرزا

ایرج میرزا

شد فصل بهار و گُل صلا داد

1 شد فصل بهار و گُل صلا داد بر چهرۀ خوب خود صفا داد

2 باد سحری ز آشنایی پیغام وفا به آشنا داد

3 بلبل ز فراق چند ماهه باز آمد و شرح ماجرا داد

4 آوخ که بهار ما خزان شد آن روی چو گُل ز ما نهان شد

5 از چشمۀ چشم ما روان شد

6 خوناب جگر ز فُرقتِ تو در باغ نصیب ما فَغان شد

7 بلبل صفت از فراق رویَت سوزیم در آتش فراقت

8 گرییم ز درد اشتیاقت سوزیم در آتش فراقت

9 بینیم ز دوستان چو طاقت

10 جفت المیم و یار اندوه آییم چو بی تو در وثاقت

11 گوییم ز روی درد و حسرت کاین گونه مفار نمودی

12 از ما چه خلاف دیده بودی کاین گونه مفار نمودی

13 رفتی و ز دست ما ربودی

14 سر رشتۀ اتحاد ما را در خاک سیه چرا غنودی

عکس نوشته
کامنت
comment