- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بوده است خری که دُم نبودَش روزی غم بی دُمی فُزودَش
2 در دُم طلبی قدم همی زد دُم می طلبید و دُم نمی زد
3 یک رَه نه ز روی اختیاری بُگذشت میان کشت زاری
4 دهقان مگرش ز گوشهای دید بَرجَست و از او دو گوش بُبرید
5 بیچاره خر آرزوی دُم کرد نایافته دُم دو گوش گُم کرد