- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بی توام کار بر نمیآید بر من این غم بسر نمیآید
2 ترسم از تن بدر شود جانم کز درم دوست در نمیآید
3 دل چو دلدار دورگشت از من نیک و بد زو خبر نمیآید
4 هر شبی تا بروزم از غم تو مژه بر یکدگر نمیآید
5 میکنم جهد تا بپوشم حال دیده با اشک بر نمیآید
6 بننالم ز هیچ بد روزی کم ازان بد بتر نمیآید؟
7 روز بگذشت و هم نیامدیار تو چه گوئی مگر نمیآید
8 این همه یارب سحرگاهی خود یکی کارگر نمیآید