در چمن تا قد سرو تو برافراخته از فرخی یزدی غزل 31

فرخی یزدی

آثار فرخی یزدی

فرخی یزدی

در چمن تا قد سرو تو برافراخته است

1 در چمن تا قد سرو تو برافراخته است روز و شب نوحه گری کار من و فاخته است

2 برد با کهنه حریفی است که در بازی عشق هرچه را داشته چون من همه را باخته است

3 بگمان غلط آن ترک کمانکش چون تیر روزگاریست مرا از نظر انداخته است

4 جان من ز آه دل سوخته پرهیز نمای که بدین سوختگی کار مرا ساخته است

5 مستی چشم تو با ابروی کج عربده داشت یا پی کشتن من تیغ ستم آخته است

6 چنگ بر طره پرچین تو زد آنکه چو باد تا ختن از پی این مشک ختا تاخته است

7 فرخی دلخوش از آن است که این مردم را یک به یک دیده و سنجیده و بشناخته است

عکس نوشته
کامنت
comment