1 در شعر هر که از پی معنی خاص رفت شیری است که بقوت خود در شکار شد
2 وانکس که خوی کرد که معنی برد ز غیر چو روبه از شکار کسان ریزه خوار شد
3 کم همتی مکن که در فیض بسته نیست کس ناامید کی ز در کردگار شد
1 تاخریدار تو شد گل آبرو صدجا فروخت هرکه یوسف میخرد نتاوند استغنا فروخت
2 بهر آن ترسا پسر گر جان فروشم عیب نیست پیر ما دنیا و دین در خانه ترسا فروخت
1 جایی که بجوش آرد گل بلبل زاری را شاید که چو ما سوزد حسن تو هزاری را
2 بشناس حق اشگم کز آب دو چشم من بشکفت گل خوبی بس لاله عذاری را