از قناعت خواجه گردون مرا تابنده از فرخی یزدی غزل 30

فرخی یزدی

آثار فرخی یزدی

فرخی یزدی

از قناعت خواجه گردون مرا تابنده است

1 از قناعت خواجه گردون مرا تابنده است پیش چشمم چشمه خورشید کی تابنده است

2 پر نگردد کاسه چشم غنی از حرص و آز کیسه‌اش هر چند از مال فقیر آکنده است

3 حال ماضی سر به سر با ناامیدی‌ها گذشت زین سپس تقدیر با پیش آمد آینده است

4 نیست بیخود گردش این هفت کاخ گردگرد زانکه هر گردنده را ناچار گرداننده است

5 با سپر افکندگان مرده ما را کار نیست جنگ ما همواره با گردنکشان زنده است

6 با چنین سرمایه عزم تزلزل ناپذیر نامه حقگوی طوفان تا ابد پاینده است

عکس نوشته
کامنت
comment