-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نشستم زیر تیغ مردکی دلال در حمام عجب زخمی زد و گفتم عفاک الله نکو کردی
2 پس از آن زخم آبی ریخت سوزان بر سرم گفتم به زخمی آنچنان راضی نگشتی داغ هم کردی