فرخی یزدی

فرخی یزدی

فرخی یزدی
فرخی یزدی

به زندان قفس مرغ دلم چون شاد از فرخی یزدی غزل 70

غزل 70 ام از 590 غزلیات

به زندان قفس مرغ دلم چون شاد می‌گردد

1 به زندان قفس مرغ دلم چون شاد می‌گردد مگر روزی که از این بند غم آزاد می‌گردد

2 ز آزادی جهان آباد و چرخ کشور دارا پس از مشروطه با افزار استبداد می‌گردد

3 تپیدن‌های دل‌ها ناله شد آهسته آهسته رساتر گر شود این ناله‌ها فریاد می‌گردد

4 شدم چون چرخ سرگردان که چرخ کج‌روش تا کی به کام این جفاجو با همه بیداد می‌گردد

5 ز اشک و آه مردم بوی خون آید که آهن را دهی گر آب و آتش دشنه فولاد می‌گردد

6 دلم از این خرابی‌ها بود خوش زانکه می‌دانم خرابی چونکه از حد بگذرد آباد می‌گردد

7 ز بیداد فزون آهنگری گمنام و زحمتکش علمدار و علم چون کاوه حداد می‌گردد

8 علم شد در جهان فرهاد در جان بازی شیرین نه هرکس کوه کن شد در جهان فرهاد می‌گردد

9 دلم از این عروسی سخت می‌لرزد که قاسم هم چو جنگ نینوا نزدیک شد داماد می‌گردد

10 به ویرانی این اوضاع هستم مطمئن ز آن رو که بنیان جفا و جور بی‌بنیاد می‌گردد

11 ز شاگردی نمودن فرخی استاد ماهر شد بلی هرکس که شاگردی نمود استاد می‌گردد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر به زندان قفس مرغ دلم چون شاد می‌گردد

شاعر شعر به زندان قفس مرغ دلم چون شاد می‌گردد چه کسی است ؟

شاعر شعر به زندان قفس مرغ دلم چون شاد می‌گردد فرخی یزدی می باشد.

شعر به زندان قفس مرغ دلم چون شاد می‌گردد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر به زندان قفس مرغ دلم چون شاد می‌گردد چیست ؟

قالب شعر به زندان قفس مرغ دلم چون شاد می‌گردد غزل است

مضمون اصلی شعر به زندان قفس مرغ دلم چون شاد می‌گردد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.