1 امشب ز غمت میان خون خواهم خفت وز بستر عافیت برون خواهم خفت
2 باور نکنی خیال خود را بفرست تا در نگرد که بیتو چون خواهم خفت
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 ساقی بیار باده که ماهِ صیام رفت دَردِه قدح که موسمِ ناموس و نام رفت
2 وقتِ عزیز رفت بیا تا قضا کنیم عمری که بی حضور صُراحی و جام رفت
1 میرِ من خوش میروی کاندر سر و پا میرمت خوش خرامان شو که پیشِ قدِ رعنا میرمت
2 گفته بودی کی بمیری پیشِ من، تعجیل چیست؟ خوش تقاضا میکنی پیشِ تقاضا میرمت
1 اگر چه عرض هنر پیشِ یار بیادبیست زبان خموش، ولیکن دهان پُر از عربیست
2 پری نهفته رخ و دیو در کرشمهٔ حُسن بسوخت دیده ز حیرت که این چه بوالعجبیست
1 واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند چون به خلوت میروند آن کارِ دیگر میکنند
2 مشکلی دارم ز دانشمندِ مجلس بازپرس توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند؟
1 هر دوست که دم زد ز وفا دشمن شد هر پاکروی که بود تردامن شد
2 گویند شب آبستن و این است عجب کاو مرد ندید از چه آبستن شد
1 ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم
2 تا درخت دوستی بر کی دهد حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **