- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بامن ایدوست ستمگر چو جهانی چکنم هر چه خواهی ز جفا می بتوانی چکنم
2 نیک و بد ازین دندان بتو میباید ساخت نگزیرد دل من از تو که جانی چکنم
3 گرچو جان رخ بنمائی چو جهان جور کنی نبود سخت عجب جان جهانی چکنم
4 همه را باز نوازی همه را باردهی خود مرا یاد نیاری و نخوانی چکنم
5 در سخن با همه کس شکرباری ز دهان بامن از بخت من ار تلخ زبانی چکنم
6 دوش گفتی ز سر خشم بسوزم دل تو دل تو داری و دل از تست و تو دانی چکنم
7 یاد دارم که تو با بنده نه چونین بودی من همانم که بدم گر تو نه آنی چکنم
8 خود گرفتم که زر و سیم بچنگ آرم باز بجوانی که گذشت آه جوانی چکنم
9 پای برجا نبود با تو سخنهای چنین چه دهم درد سرخویش و گرانی چکنم