1 ساقی چکنم که دل کبابم ز غمت مدهوش تر از مست شرابم ز غمت
2 هر چند کسی خرابیم شرح دهد بالله که بیش از آن خرابم ز غمت
1 چون تو گویی سخن این دلشده را گوش کجا دل کجا عقل کجا فهم کجا هوش کجا
2 پای بوسی زسگت گر دهدم دست بس است من کجا وصل کجا بوسه و آغوش کجا
1 عاشقم بر آن بت و دل خون که از اندیشه است کز پس هفتاد سالم بتپرستی پیشه است
2 از دل پرخون مستان ای پری غافل مشو کاین حریفان را به جای باده خون در شیشه است