1 مرا گویند مولانا ترازوئیست کز عدلش نه میل این یکی دارد نه قصد آندگر دارد
2 درین شک نیست کو همچون ترازوئیست زینمعنی که میلش سوی آن باشد که او زر بیشتر دارد
1 حبذا ای نسیم جان پرور وی مبارک پی خجسته ا ثر
2 ای زفر تو خاک دیبا پوش وی زدست تو آب جوشنگر
1 ای بحق پادشاه روی زمین وی بتو تازه گشته دولت و دین
2 ای ز آواز کوس نصرت تو مانده در گوش روزگار طنین