- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اگر مرد خردمندی تو را فرزانگی باید وگر همدرد مجنونی غم دیوانگی باید
2 رفیقی بایدم همدم، به شادی یار و در غم هم وزین خویشان نامحرم مرا بیگانگی باید
3 من و گنج سخنسنجی که کنجی خواهد و رنجی چو من گر اهل این گنجی تو را ویرانگی باید
4 چو زد دهقان زحمتکش به کشت عمر خود آتش تو را ای مالک سرکش جوی مردانگی باید
5 قناعت داده دنیا را گروه بیسر و پا را چرا با این غنا ما را، غم بیخانگی باید
6 در این بیانتها وادی، چو پا از عشق بنهادی به گرد شمع آزادی، تو را پروانگی باید