فرخی یزدی

گر بدین سان آتش کین شعله ور از فرخی یزدی غزل 114

غزل 114 ام از 590 غزلیات

خانه / فرخی یزدی / دیوان اشعار فرخی یزدی / غزلیات در دیوان اشعار / غزل شماره 114

1 گر بدین سان آتش کین شعله ور خواهی نمود ملک را در مدتی کم پر شرر خواهی نمود

2 با چنین رولها که بی باکانه بازی می کنی پیر و برنا را گرفتار خطر خواهی نمود

3 اندر این شمشیر بازی از طریق دوستی پیش دشمن سینه ما را سپر خواهی نمود

4 پافشاری می کنی از بس به تحکیم مقام مملکت را سربسر زیر و زبر خواهی نمود

5 با چنین سختی که بنوازی تو کوس هرج و مرج گوش گردون را از این آواز کر خواهی نمود

6 دست دهقان را به داس خونچکان خواهی رساند کارفرما را اسیر کارگر خواهی نمود

7 آخر ای سرمایه دار این سودها را پایه نیست با زبر دستی در این سودا ضرر خواهی نمود

فرخی یزدی

شعر شعر کهن غزل فرخی یزدی

عکس نوشته

کامنت

شعر های دیگر از فرخی یزدی

1 گر پریشان خم گیسوی تو از شانه نبود هر خمی منزل جمعی دل دیوانه نبود

2 تیشه بر سر زد فرهاد و چو شیرین جان داد دیگران را مگر این همت مردانه نبود

1 دوش یارم زد چو بر زلف پریشان شانه را موبه‌مو بگذاشت زیر بار دل‌ها شانه را

2 نیست عاقل را خبر از عالم دیوانگی گر ز نادانی ملامت می‌کند، دیوانه را

1 ای دوره طهمورث، دل یکدله باید کرد یک سلسله دیوان را در سلسله باید کرد

2 تا این سر سودائی، از شور نیفتاده در راه طلب پا را، پر آبله باید کرد

1 قسم به عزت و قدر و مقام آزادی که روح بخش جهان است نام آزادی

2 به پیش اهل جهان محترم بود آنکس که داشت از دل و جان احترام آزادی

1 این ستمکاران که می‌خواهند سلطانی کنند عالمی را کشته تا یک دم هوسرانی کنند

2 آنچه باقی مانده از دربار چنگیز و نِرُن بار بار آورده و سر بار ایرانی کنند

شاعر شعر گر بدین سان آتش کین شعله ور خواهی نمود فرخی یزدی می باشد.

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر گر بدین سان آتش کین شعله ور خواهی نمود غزل است

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, می‌نوشی است.

شعربعدی

590 / 114

شعرقبلی