- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر چنین ابروی او ره می زند اصحاب را رفته رفته طاق نسیان می کند محراب را
2 از شبیخون حوادث عشقبازان غافلند می کند خون در جگر صید حرم قصاب را
3 سیر چشمان خیال از فکر وصل آسوده اند می گزد می شیرمست پرتو مهتاب را