1 گر درد و غم قدیم تجدید شود یا دوره ارتجاع تمدید شود
2 بهتر که ز آراء لواسان خراب آزادی ما یکسره تهدید شود
1 هر لحظه مزن در، که در این خانه کسی نیست بیهوده مکن ناله، که فریادرسی نیست
2 شهری که شه و شحنه و شیخش همه مستند شاهد شکند شیشه که بیم عسسی نیست
1 شبیه ماه مکن طفل خردسال مرا چو آفتاب نخواهی اگر زوال مرا
2 در این قفس چو مرا قدرت پریدن نیست خوشم که سنگ حوادث شکست بال مرا
1 گر بدین سان آتش کین شعله ور خواهی نمود ملک را در مدتی کم پر شرر خواهی نمود
2 با چنین رولها که بی باکانه بازی می کنی پیر و برنا را گرفتار خطر خواهی نمود
1 قسم به عزت و قدر و مقام آزادی که روح بخش جهان است نام آزادی
2 به پیش اهل جهان محترم بود آنکس که داشت از دل و جان احترام آزادی
1 این ستمکاران که میخواهند سلطانی کنند عالمی را کشته تا یک دم هوسرانی کنند
2 آنچه باقی مانده از دربار چنگیز و نِرُن بار بار آورده و سر بار ایرانی کنند