1 گر نه چاه دقنت عقل زره می فکند جان من یوسف دل را که به چه می فکند؟
2 در دلم جذبه مهری عجب از خال تو بود که به هر ره که رود سوی تو ره می فکند
3 بر گرفتاری پروانه دلش می سوزد هرکه بر شمع جمال تو نگه می فکند
4 تن بیمار من از ضعف چنان گشت که مور میکشد گاه بخاک ره و گه می فکند
5 بر در صومعه اهلی چه شود اشک فشان تخم امید چه در خاک سیه می فکند