فرخی یزدی

فرخی یزدی

فرخی یزدی
فرخی یزدی

گر از دو روز عمر مرا یک نفس از فرخی یزدی غزل 109

غزل 109 ام از 590 غزلیات

گر از دو روز عمر مرا یک نفس بماند

1 گر از دو روز عمر مرا یک نفس بماند در انتظار ناجی فریادرس بماند

2 هرکس ببرد گوی ز میدان افتخار جز فارس را که فارس همت فرس بماند

3 دل می‌تپد به سینه تنگم ز سوز عشق چون مرغ بی‌پری که به کنج قفس بماند

4 در انتظار یار سفر کرده سال‌هاست چشمم به راه و گوش به بانگ جرس بماند

5 مفتی شراب خورد و صراحی شکست و رفت مطرب غنا نخواند و به چنگ عسس بماند

6 هر گل شکفت و رفت به باد از جفای چرخ اما برای خستن دل، خار و خس بماند

7 در شاهراه علم که اصل سعادت است هرکس نرفت پیش ز مقصود پس بماند

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گر از دو روز عمر مرا یک نفس بماند

شاعر شعر گر از دو روز عمر مرا یک نفس بماند چه کسی است ؟

شاعر شعر گر از دو روز عمر مرا یک نفس بماند فرخی یزدی می باشد.

شعر گر از دو روز عمر مرا یک نفس بماند در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر گر از دو روز عمر مرا یک نفس بماند چیست ؟

قالب شعر گر از دو روز عمر مرا یک نفس بماند غزل است

مضمون اصلی شعر گر از دو روز عمر مرا یک نفس بماند چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.