1 ایدوست خط مشگین بر روی آب منویس بر روی خط نوشتن نبود صواب منویس
2 صبر از دلی چه خواهی کز هجر تو خرابست دانی که شرط نبود خط بر خراب منویس
3 هر قصه که آنرا بر خون دل نویسم آنرا بخوان که شاید آنرا جواب منویس
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 مرا باری در ینحالت زبان نیست دل اندیشه و طبع بیان نیست
2 چگونه مرثیت گویم شهی را که مثلش زیر چرخ آسمان نیست
1 اندیشه دل دراز میبینم بر دل در درد باز میبینم
2 بربود فلک امید من یکیک یارب که چه ترکتاز میبینم
1 زهی قدرت از عالم فکر برتر وجود تو بر فرق ایام افسر
2 جلال تو از فکرت عقل بیرون کمال تو از مدرج وهم بر تر
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به