- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کاشکی ز اول بمن این کینه داری داشتی تا دلم در کف عنان اختیاری داشتی
2 رخ ز من میتابد اکنون وه چه سان یاد آورم آنکه بر آمد شد من اتنظاری داشتی
3 شد دلم محروم ازو با آنکه از نزدیکیش گه خیال بوسه گه میل کناری داشتی
4 خود چو نقصان آمدی با قدر آنسلطان حسن گر چو من مسکین گدای خاکساری داشتی
5 جرم یاران نیست اهلی را گناه از طالع است ورنه همچون دیگران او نیز یاری داشتی
6 ای همنفس تفحص حالم چه میکنی خودرا چرا به بیهده محزون کند کسی
7 انصاف نیست اهلی اگر با چنین غمی در دور من حکایت مجنون کند کسی