1 کاشکی برخاستستی روز حشر جمع گشتی باز این اجزای من
2 تا ببینم آل پیغمبر بکام ورچه دوزخ بود خواهد جای من
1 حبذا ای نسیم جان پرور وی مبارک پی خجسته ا ثر
2 ای زفر تو خاک دیبا پوش وی زدست تو آب جوشنگر
1 جانم از جام می شکر یابد گر لب لعل آن پسر یابد
2 چرخ باروی همچو خورشیدش حلقه مه برون در یابد