1 بر نرگس تو رفتم بهزار لابه گفتم دل برده بازپس ده که دل دگر ندارم
2 سوی زلف کرد اشارت که بجوی رخت هندو مگر او ببرده باشد من ازین خبر ندارم
1 حبذا ای نسیم جان پرور وی مبارک پی خجسته ا ثر
2 ای زفر تو خاک دیبا پوش وی زدست تو آب جوشنگر
1 ای نقشبند عالم جان اندرین جهان نی نی که نیست هیچ پذیرای نقش جان
2 تو صورت جمالی لابل که گشته معنی آن که خود نبود صورتی روان