نشسته بودم و دیدم ز در بشیر از ایرج میرزا غزل 6

ایرج میرزا

آثار ایرج میرزا

ایرج میرزا

نشسته بودم و دیدم ز در بشیر آمد

1 نشسته بودم و دیدم ز در بشیر آمد که خیز و جان و دل آماده کن امیر آمد

2 امیرِ مملکتِ حُسن با چنان حشمت چه خواب دید که سر وقتِ این فقیر آمد

3 چو دید از غمِ هجرانش سخت دلگیرم به دلنوازیِ این پیرِ گوشه گیر آمد

4 نمانده بود مرا طاقتِ جدایی او به موقع آمد و نیک آمد و هُژیر آمد

5 نکرده جنگ اسیرم نموده بود به خویش کنون به سرکشیِ موقفِ اسیر آمد

6 شکایتِ شبِ هجران به او نباید کرد که خود ز دردِ دلِ عاشقان خبیر آمد

7 چه زور بود که بر پیکرِ علیل رسید چه نور بود که در دیدۀ ضریر آمد

8 کنون که آمده تا نصف شب نگاهش دار ز دست زود مده دامنش که دیر آمد

عکس نوشته
کامنت
comment