1 در آینه تا نگاه کردم یک موی سفید خویش دیدم
2 زاندیشه ضعف و بیم پیری در آینه نیز ننگریدم
3 امروز بشانه در ازان موی دیدم دو سه تار و برطپیدم
4 شاید که خورم غم جوانی کز پیری خود خبر رسیدم
5 زایینه معاینه بدیدم وزشانه بصد زبان شنیدم
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 ای روشن از وجود تو گشته جهان عقل آب حیات خورده ز لفظ تو جان عقل
2 صدر جهان و خواجه عالم نظام دین کز روی عقل برتری از لامکان عقل
1 زهی موافق رای تو جنبش تقدیر به دست بخت جوانت عنان عالم پیر
2 امام مشرق و اقضی القضاۀ روی زمین که چشم عقل جهان بین ترا نیافت نظیر
1 این مژده شنیدی که بناگاه برآمد زین تنگ شکر خای که ازراه برآمد
2 آن همچو دم صبح که از گل خبر آورد وین همچو نسیمی که سحرگاه برآمد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **