- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زان طره به پای دل، تا سلسلهها دارم از دست سر زلفت، هرشب گلهها دارم
2 کار تو دلآزاری، شغل من و دل زاری تو غلغلهها داری، من مشغلهها دارم
3 در این ره بیپایان، وامانده و سرگردان از بس که به پای جان، من آبلهها دارم
4 تا در ره آزادی، شد عشق مرا هادی گمگشته در آن وادی بس قافلهها دارم
5 با آنکه ترا در دل، پیوسته بود منزل با وصل تو الحاصل من فاصلهها دارم
6 آسوده نشد لختی، دل از غم جان سختی با این همه بدبختی، من حوصلهها دارم