زان طره به پای دل، تا سلسله‌ها از فرخی یزدی غزل 150

فرخی یزدی

آثار فرخی یزدی

فرخی یزدی

زان طره به پای دل، تا سلسله‌ها دارم

1 زان طره به پای دل، تا سلسله‌ها دارم از دست سر زلفت، هرشب گله‌ها دارم

2 کار تو دل‌آزاری، شغل من و دل زاری تو غلغله‌ها داری، من مشغله‌ها دارم

3 در این ره بی‌پایان، وامانده و سرگردان از بس که به پای جان، من آبله‌ها دارم

4 تا در ره آزادی، شد عشق مرا هادی گم‌گشته در آن وادی بس قافله‌ها دارم

5 با آنکه ترا در دل، پیوسته بود منزل با وصل تو الحاصل من فاصله‌ها دارم

6 آسوده نشد لختی، دل از غم جان سختی با این همه بدبختی، من حوصله‌ها دارم

عکس نوشته
کامنت
comment