- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به کوی ناامیدی شمعآسا محفلی دارم ز اشک و آه خود در آب و آتش منزلی دارم
2 بلا و محنت و رنج و پریشانی و درد و غم هزاران خرمن از کشت محبت حاصلی دارم
3 شد از دارالشفای مرگ، درمان درد مهجوری برای درد خود زین پس علاج عاجلی دارم
4 چو گل شد ز آب چشمم خاک کویت، از درم راندی نگفتی من در آنجا حق یک آب و گلی دارم
5 اگر عدلیه حکم تخلیت اول کند اجرا من بیخانمان آخر خدای عادلی دارم
6 تو از بیداد گل مینالی و من از گلاندامی تو ای بلبل اگر داری دلی من هم دلی دارم
7 گره شد گریه از غم در گلوی فرخی آنسان که نتواند به آسانی بگوید مشکلی دارم