فرخی یزدی

فرخی یزدی

فرخی یزدی
فرخی یزدی

دیشب از غم تا سحرگه آه سردی از فرخی یزدی غزل 162

غزل 162 ام از 590 غزلیات

دیشب از غم تا سحرگه آه سردی داشتم

1 دیشب از غم تا سحرگه آه سردی داشتم آه سردی داشتم آری که دردی داشتم

2 سرخ روئی یافتم از دولت بیدار چشم ورنه پیش از اشکباری رنگ زردی داشتم

3 زورمندی بین که تنها پهلوان عشق بود گر به میدان محبت هم نبردی داشتم

4 از رفیقان سفر ماندم عقب فرسنگها یاد از آن روزی که پای ره نوردی داشتم

5 باغ و ورد عاشقان نبود بغیر از داغ و درد داغ و دردی دوش همچون باغ و وردی داشتم

6 تیشه بالای سر فرهاد خونها خورد و گفت وه چه صاحب درد شیرین کار مردی داشتم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دیشب از غم تا سحرگه آه سردی داشتم

شاعر شعر دیشب از غم تا سحرگه آه سردی داشتم چه کسی است ؟

شاعر شعر دیشب از غم تا سحرگه آه سردی داشتم فرخی یزدی می باشد.

شعر دیشب از غم تا سحرگه آه سردی داشتم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر دیشب از غم تا سحرگه آه سردی داشتم چیست ؟

قالب شعر دیشب از غم تا سحرگه آه سردی داشتم غزل است

مضمون اصلی شعر دیشب از غم تا سحرگه آه سردی داشتم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.