-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نکنم ز عشق تو به که سر گناه دارم چه کنم، نمی توانم دل خود نگاه دارم؟
2 چو نیایی و نیاید ز رهی جز آنکه پیشت جگری به خاک ریزم، نظری به راه دارم
3 ز فراق شهر بندم، به کدام سو گریزم؟ که به گرد قلعه جان ز بلا سپاه دارم
4 شبکی ز سوز سینه کنمت چو شمع روشن همه تیرگی که در دل ز شب سیاه دارم
5 چه کنم که آب حسرت نکنم روان ز مژگان؟ که به سینه ز آتش دل همه دود آه دارم
6 چو فرو شدم به طوفان، چه کنم جفای دیده؟ چو گذشت آبم از سر، چه غم کلاه دارم؟
7 ز ستم نهاد بر من قلم قدر خیالت گرت استوار نآید، خط تو گواه دارم
8 مکش، ار به نامه ای جان رقم وفا نوشتم نه من سیاه نامه به جز این گناه دارم؟
9 نه که خسروم، غلامم، کمر نیاز بسته کرمی که بی میانت کمری دو تاه دارم