- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ندانم از چه به هر جا که لفظ کار آید ردیف آن را فی الفور لفظ بار کنند
2 برای آن که چو گاری به دستشان افتاد بر آن سرند که تا بار خویش بار کنند
3 پیاده های سپاهی به شهر ما هر یک به یک کرشمه همی کار صد سوار کنند
4 برای بردن اسب و درشکۀ مردم بیا ببین که چه جفت و کلک سوار کنند
5 به جای آن که نشینند و حرف شعر زنند چه خوش بُوَد که نشینند و فکر کار کنند
6 در آن محیط که باقیست نام خواجه و شیخ چگونه اهل ادب بر من افتخار کنند
7 سخن سرایی را در دولت ذکاءالملک همه به ایرج بی کاره واگذار کنند