1 نفاق و بخل در اهل سپاهان چنان چون تشنگی در ریگ دیدم
2 بزرگ و خردشان دیدم وزایشان وفا در سگ کرم در دیگ دیدم
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 این مژده شنیدی که بناگاه برآمد زین تنگ شکر خای که ازراه برآمد
2 آن همچو دم صبح که از گل خبر آورد وین همچو نسیمی که سحرگاه برآمد
1 ای روشن از وجود تو گشته جهان عقل آب حیات خورده ز لفظ تو جان عقل
2 صدر جهان و خواجه عالم نظام دین کز روی عقل برتری از لامکان عقل
1 زهی موافق رای تو جنبش تقدیر به دست بخت جوانت عنان عالم پیر
2 امام مشرق و اقضی القضاۀ روی زمین که چشم عقل جهان بین ترا نیافت نظیر
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **