گرچه با روی نکو خوی نکو از اهلی شیرازی غزل 617

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

گرچه با روی نکو خوی نکو می باید

1 گرچه با روی نکو خوی نکو می باید عاشقان را ز بتان تندی خو می باید

2 چند کوشیم و نبخشد لب او آب حیات کوشش ما چکند بخشش از او می باید

3 نه که هر سرو قدی دل برد از دست کسی سرو سیمین بدنی غالیه مو می باید

4 گوشه چشم من ای سرو سهی مایل توست منزل سرو سهی بر لب جو می باید

5 تا تو در معرکه یی در پی چوگان بازی سر ما در پی چوگانت چو گو می باید

6 احتراز تو ز من چیست بگفتار رقیب احتراز از سخن بیهده گو می باید

7 اهلی از لعل تو گر میطلبد آب حیات تا بود زنده چو خضرش تک و پو می باید

عکس نوشته
کامنت
comment