1 هرچند کسی علم و هنر دارد و کوشش باید مدد بخت ز توفیق إلهی
2 تا بخت نباشد نشود کار کسی راست ور بخت بود راست شود هر چه تو خواهی
1 اگرچه از رخ خود چشم بسته یی ما را نهان ز چشمی و در دل نشسته یی ما را
2 ز جعد زلف تو هر موی ماست زنجیری چرا درین همه زنجیر بسته یی ما را
1 منم که حاصل من غیر نامرادی نیست درخت بخت مرا برگ عیش و شادی نیست
2 ز فسحت دو جهان خاطرم به تنگ آمد فراغت دل مجنون بهیچ وادی نیست