1 تا کی غم خان و مان و فرزند چند انده نان و جامه تا چند
2 چندانکه درین جهانی ای شیخ بر خویش گری و بر جهان خند
1 ای ترا بخت ندیم آمده دولت دمساز وی ترا چرخ رفیق آمده انجم همراز
2 ای شده منجلی از دانش تو سینه عقل وی شده ممتلی از بخشش تو معده آز
1 این مژده شنیدی که بناگاه برآمد زین تنگ شکر خای که ازراه برآمد
2 آن همچو دم صبح که از گل خبر آورد وین همچو نسیمی که سحرگاه برآمد
1 حکیم یونان ان فلسفی نجیب الدین که واقفست بتحقیق برهمه اسرا ر
2 زمنطق و ز ریاضی و از طبیعیات نجوم و هندسه و علم طب و موسیقار