1 تا چند رخ ز باده کسی لاله گون کند؟ تا کی کسی شناه به دریای خون کند؟
2 هر کس ز عشق سایه دستی گرفته است چون تیشه دست در کمر بیستون کند
3 روزی که چرخ پنبه گذارد به داغ ما خورشید سر ز روزن مغرب برون کند
4 اول شکار لاغر آن صید پیشه ایم ما را مگر شهید برای شگون کند
دیدگاهها **