1 تا کی ز خمار می سرافکنده شویم میریم بصد درد و دگر زنده شویم
2 رسوای خلایقیم و از حق خجلیم تا کی ز خدا و خلق شرمنده شویم
1 از که نالم که فغان از دل ریش است مرا هر بلایی که بود از دل خویش است مرا
2 شربت وصل تو بی زخم فراقی نبود لذت نوش پس از تلخی نیش است مرا
1 به رخ تو مهجبینان حسدست یکبهیک را تو چه آدمی که باشد به تو رشک صد ملک را
2 ندهد کس از شهیدان به تو شوخ یاد اگرنه نفس تو زنده سازد چو مسیح یکبهیک را
1 آنی که فتنها همه از یک نگاه تست عالم خراب کرده چشم سیاه تست
2 روشن ترست شام من از صبح دیگران وین روشناییم ز رخ همچو ماه تست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به