1 صد خانه ز خوناب دلم ویران است وز گریه زار بیم صد چندان است
2 ازهر مژه ناودان خونیست روان گر من مژه را بهم زنم طوفان است
1 ز قامت تو چگویم که فتنها برخاست قیامت است که در روزگار ما برخاست
2 اگر صفا طلبی کام دل مجوی که یار چو در کنار نشست از میان صفا برخاست
1 کوثر کجا و لعل روان بخش او کجا سرچشمه حیات کجا آب جو کجا
2 هر کو نشد لاله جگر خون از آن غزال از وادی محبت او یافت بو کجا