فرخی یزدی

فرخی یزدی

فرخی یزدی
فرخی یزدی

شوریده دل به سینه به عنوان از فرخی یزدی غزل 130

غزل 130 ام از 590 غزلیات

شوریده دل به سینه به عنوان کارگر

1 شوریده دل به سینه به عنوان کارگر شورید و گفت جان من و جان کارگر

2 شاه و گدا فقیر و غنی کیست آنکه نیست محتاج زرع زارع و مهمان کارگر

3 سرمایه‌دار از سر خوان راندش ز جور با آنکه هست ریزه‌خور خوان کارگر

4 در خز خزیده خواجه، کجا آیدش به یاد پای برهنه پیکر عریان کارگر

5 با آنکه گنج‌ها برد از دست‌رنج وی پامال می‌کند سر و سامان کارگر

6 آتش به جان او مزن از باد کبر و عجب ای آنکه همچو آب خوری نان کارگر

7 ترسم که خانه‌ات شود ای محتشم خراب از سیل اشک دیده گریان کارگر

8 یا کاخ رفعت تو بسوزد ز نار قهر از برق آه سینه سوزان کارگر

9 کی آن غنی که جمع بود خاطرش مدام رحم آورد به حال پریشان کارگر

10 ای دل فدای کلبه بی‌سقف بذر کار وی جان‌نثار خانه ویران کارگر

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر شوریده دل به سینه به عنوان کارگر

شاعر شعر شوریده دل به سینه به عنوان کارگر چه کسی است ؟

شاعر شعر شوریده دل به سینه به عنوان کارگر فرخی یزدی می باشد.

شعر شوریده دل به سینه به عنوان کارگر در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر شوریده دل به سینه به عنوان کارگر چیست ؟

قالب شعر شوریده دل به سینه به عنوان کارگر غزل است

مضمون اصلی شعر شوریده دل به سینه به عنوان کارگر چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.