چنین می گفت شاگردی به مَکتَب از ایرج میرزا مثنوی 1

ایرج میرزا

آثار ایرج میرزا

ایرج میرزا

چنین می گفت شاگردی به مَکتَب

1 چنین می گفت شاگردی به مَکتَب که این مکتب چه تاریکست یارب

2 نباشد جز همان تاریک دیوار همان لوحِ سیاهِ تیره و تار

3 همان درس و همان بحث مُبَیَّن همان تکلیف و آن جای مُعَیَّن

4 همیشه این کتاب و این قلمدان همین دفتر که در پیشَست و دیوان

5 نشاید خواند این را زندگانی کسالت باشد این نه شادمانی

6 مُعَلِّم در جوابش این چنین گفت که باشد حالِ تو با حالِ من جُفت

7 همین مِنبَر مرا همواره در زیر کنم هر صبحدم این درس تَکریر

8 نباشد جز همان قیل و همان قال همان تعلیم ِصَرف و نَحوِ اَطفال

9 چه اطفالی که با این جمله تدریس نمی دانند جز تَزویر و تَلبیس

10 چنان تنبل به وقتِ درس خواندن که هم خود را کسل سازد و هم من

11 به شاگرد و معلِّم بار بسیار به گردن هست و باید بُرد ناچار

عکس نوشته
کامنت
comment