1 خوش گفت به باغ بلبل نغمه سرای حرفی ز جفای عالم عشوه نمای
2 فریاد که یاد فتنه از باغ جهان گلها همه بر دو خار و خس ماند بجای
1 گر زخم عشق بر دل مردم جراحت است مارا ز زخم تیر بتان چشم راحت است
2 گل راست حسن و بسته دهان مرا نمک حسن نکو بسی است سخن در ملاحت است
1 تاخریدار تو شد گل آبرو صدجا فروخت هرکه یوسف میخرد نتاوند استغنا فروخت
2 بهر آن ترسا پسر گر جان فروشم عیب نیست پیر ما دنیا و دین در خانه ترسا فروخت