- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با من رقیب دون کسی از همدمی نشد خود را خراب کردم و او آدمی نشد
2 از جان گسستم و نگسستم ز عهد تو هرگز بنای عهد بدین محکمی نشد
3 شادی دهر اگر چه نیر زد بغم ولی کسی در زمانه شاد هم از بیغمی نشد
4 ای پیر میفروش گدای توام که کس محروم از در تو به بیدرهمی نشد
5 بوی نشاط بر دل اهلی نمیوزد گویی نصیب اهل دلان خرمی نشد
6 سیم اشک اینهمه میریزم و حیرت دارم که بخاک سر کویت همه سیماب شود
7 بر در میکده آن به که نشیند اهلی تا بکی معتکف گوشه محراب شود