فرخی یزدی

فرخی یزدی

فرخی یزدی
فرخی یزدی

گر خدا خواهد بجوشد بحر بی‌پایان از فرخی یزدی غزل 173

غزل 173 ام از 590 غزلیات

گر خدا خواهد بجوشد بحر بی‌پایان خون

1 گر خدا خواهد بجوشد بحر بی‌پایان خون می‌شوند این ناخدایان غرق در طوفان خون

2 با سرافرازی نهم پا در طریق انقلاب انقلابی چون شوم، دست من و دامان خون

3 خیل دیوان را به دیوانخانه دعوت می‌کنم می‌گذارم نام دیوانخانه را دیوان خون

4 کارگر را بهر دفع کارفرمایان چو تیپ با سر شمشیر خونین می‌دهم فرمان خون

5 کلبهٔ بی‌سقف دهقان را چو آرم در نظر کاخ‌های سر به کیوان را کنم ایوان خون

6 ای خوش آن روزی که در خون غوطه‌ور گردم چو صید همچو قربانی به قربانگه شوم قربان خون

7 فرخی را شیرگیر انقلابی خوانده‌اند زآن که خورد از شیر خواری شیر از پستان خون

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گر خدا خواهد بجوشد بحر بی‌پایان خون

شاعر شعر گر خدا خواهد بجوشد بحر بی‌پایان خون چه کسی است ؟

شاعر شعر گر خدا خواهد بجوشد بحر بی‌پایان خون فرخی یزدی می باشد.

شعر گر خدا خواهد بجوشد بحر بی‌پایان خون در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر گر خدا خواهد بجوشد بحر بی‌پایان خون چیست ؟

قالب شعر گر خدا خواهد بجوشد بحر بی‌پایان خون غزل است

مضمون اصلی شعر گر خدا خواهد بجوشد بحر بی‌پایان خون چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.