گر به فانوس خیال آیی چو شمع از اهلی شیرازی غزل 21

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

گر به فانوس خیال آیی چو شمع اغیار را

1 گر به فانوس خیال آیی چو شمع اغیار را در سماع آرد رخت صد صورت دیوار را

2 لاف خوبی گر زند گلزار پیش روی تو برق حسنت آتش غیرت زند گلزار را

3 سینه‌ام چون غنچه بس کز داغ غم در تنگ بود همچو گل صدپاره کردم سینه افکار را

4 چون شقایق شد سیه‌دل نرگس مستت ز خون سرخ از خون چند سازی نرگس خونخوار را

5 کی شود جوش خریداران کم از بازار تو چون به از حسنت متاعی نیست این بازار را

6 دشمنان را گر نباشد دوستی با ما چه غم دوستی با دشمنان تا چند باشد یار را

7 پای مقصود تو را اهلی در این دیر کهن رشته جان دارد بگسل این زنار را

عکس نوشته
کامنت
comment