- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز گریه دل پر و لب همچو غنچه خندان است چو گل شکفته ام از گریه خنده ام زان است
2 بجز شکستگی عشق تندرستی نیست بیا که تجربه کردیم و درد درمان است
3 بهر خمی ز دو زلف تو عالمی دلهاست دو عالم است پریشان گر او پریشان است
4 ز باد فتنه غبار بلاست در ره خلق خوشا سری که بفکر تو در گریبان است
5 نهفته باش ز مردم که خلق دیو رهند فرشته اوست که در چشم خلق پنهان است
6 گذشت از سر عالم چو ناله اهلی هنوز دوست غبار غمش بدامان است
7 تنها نکشد داغ ملامت دل اهلی کس نیست که از عشق تو داغی نکشیده است