- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از ضعف اگر در آینه بینم جمال خویش آهی کشم که آینه گردد ز حال خویش
2 مرغ شکسته بالم و در وادی امید پیدا بود که چند توان شد ببال خویش
3 لاف کمال پیش سگان تو چون زنم کز دولت سگان تو یابم کمال خویش
4 ساقی مرا به چشمه کوثر نشان چو داد زآنم چه غم که خضر نبخشد زلال خویش
5 ابرو ترش مکن که بگوید نیاز خود اکنون که یافت پیش تو اهلی مجال خویش
6 وه که در بزم تو از دست رقیبان دمبدم میخورم زهری ز جام عیش و میگویند نوش
7 تا بکی اهلی خروشی یکنفس خاموش باش کین دل مجروح ما را میخراشی زین خروش