1 ازین سپس تو ببینی دوان دوان در دشت بکفش و موزه در افگنده صد هزار سیان
1 خشم تو آبست، اگر در آب موج آتشست حلم تو خاکست، اگر در خاک کوه آهنست
2 چنگ عزرائیل را ماند سر شمشیر تو زانکه عزرائیل را دایم عقیقین دامنست
1 خیز، ای بت بهشتی، آن جام می بیار کار دی بهشت کرد جهان را بهشت وار
2 نقش خورنقست همه باغ و بوستان فرش ستبرقست همه دشت و کوهسار
1 خواهم همه را کور ز عشق رویت تا من نگرم بس برخ نیکویت
2 یا خود خواهم همی دو چشم خود کور تا دیدن دیگری نبینم سویت