از جهان این بس که نانی از اهلی شیرازی غزل 1370

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

از جهان این بس که نانی خشک و آبی خوش کنی

1 از جهان این بس که نانی خشک و آبی خوش کنی وانگهی در گوشه یی افتی و خوابی خوش کنی

2 گنج قارون صرف راه کعبه کردن هیچ نیست سعی آن کن تا دل و جان خرابی خوش کنی

3 ساقیا شاید که جرم می زدن عفوت کنند گر دل مخموری از درد شرابی خوش کنی

4 عیش پنهان خوش بود من نیز رخصت میدهم گر توانی کز نکویان انتخابی خوش کنی

5 ایخوش آنساعت که خندد شمع من اهلی و تو چون سپند افتی در آتش اضطرابی خوش کنی

6 یکشب اگر رقیب شدی دور از آن پری فریاد چون سگان همه شب تا سحر زدی

7 اهلی گر آن مسیح نفس نام بردی اش بعد از هزار سال سر از خاک برزدی

عکس نوشته
کامنت
comment