گل و شکوفه همه هست و از امیرخسرو دهلوی غزل 903

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

گل و شکوفه همه هست و یار نیست، چه سود؟

1 گل و شکوفه همه هست و یار نیست، چه سود؟ بت شکر لب من در کنار نیست، چه سود؟

2 بهار آمد و هر گل که باید آن همه هست گلی که می طلبم در بهار نیست، چه سود؟

3 به انتظار توان روی دوستان دیدن دو دیده را چو سر انتظار نیست، چه سود؟

4 ز فرق تا به قدم زر شدم ز گونه زرد ولی ز سنگ شکیبم عیار نیست، چه سود؟

5 ز بهر خوردن دل گر هزار غم دارم چو بخت خویشتنم استوار نیست، چه سود؟

6 ز دوست مژده مقصود می رسد، لیکن از آن هزار یکی برقرار نیست، چه سود؟

7 اگر چه باده امید می کشد، خسرو ز دور چرخ سرش بی خمار نیست، چه سود؟

عکس نوشته
کامنت
comment